ASYLUM



این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


:)
نگین بانو می بینی؟عشقا همه کشک شدن.ینی تو هم وقتی میرفتی همین احساسو داشتی نفسم؟همین چیزا رو به بقیه میگفتی؟اصلا مگه ممکنه؟
دارن یه کاری میکنن باورم شه اون حرفا رو از ته دلت میزدی.به لیسا گفتی منو نمیخوای.
خدای من:)))چجوری همچین خیانتی ممکنه.
آره من بهش میگم خیانت.و تو یه خیانتکاری.که بهت ابراز علاقه کرد.وقتی هنوز با هم بودیم این کارو کرد!و تو بهم نگفتی!!!چرا؟!
من میگم چرا.چون اون برات مهم تر بود.اون.نانای عوضی که از پشت بهم خنجر زد!!!!
هه.آرمین چه قشنگ میخوند.
*راستی بگو بینم،هنوزم باهاشی یا
اون بدبختم رفت قاطی داداشیا
قاطی همونایی،که کردی تو بشون بدی
همون بیچاره هایی که دورشون زدی
آخه خیانت کردی به من تو چطور؟
تو اون حالت باید میگرفتم مچتو؟
برو خوش باش باهاش،ولی بدون
که زودگذره این روزای خوش تو*

:))هوم.منم دیوونه شدم.همیشه اونو مسخره میکردم میگفتم محاله.حالا چی؟ببین منو.شدم یه قاتل روانی که از کشتن لذت میبره!
حتی نمیبرنم بیمارستان روانی.اونجا میتونم به دیوونگیم برسم.چرا نمیذارن غرق شم.به خدا دیگه نمیتونم.نمیتونم خوب باشم.دیگه توان نگه داشتن هرا رو ندارم.کاش.واسه همیشه بخوابم.یه خواب پر از رویافقط تو این دنیا نباشم.تو زمینی که تو هواشو با گفتن دوستت دارم به اونا آلوده میکنی نباشم نگین نباشمممممممممممممممممم
همینم مونده بود سرت داد بزنم دیدی؟!؟!هیچ وقت داد نزده بودم.آخ که چقد عاشقت بودم.نگین چرا بهم بگو چرا یهو عوض شدی تو که از منم عاشق تر بودی فرشتم.تو که خورشید من بودی.چرا نگین.چرا الان باید بدون تو گریه کنم مگه قرار نبود با هم بریم پاریس هان؟مگه واسه آیندمون انتخابش نکردیم؟مگه قرار نبود بورس بگیرم برم بعدش تو بیای؟قرار بود با هم پیر شیم بچه بیاریم کوچولو و ناز اسمشو باران بذاریم!!!!تو که دروغگو نبودی نگینم بهم بگو که نبودی.بگو عشقت واقعی بود
به چه خدایی دعا کنم وقتی حتی خدام توییبه کی بگم به دادم برسه.خدایی که خودش ترکم کرد و نابودم کرد؟:))))))))

:)بعد تو محبتمو کلمات قشنگمو پای هرکسی ریختم که بهش نیاز داشت.
براشون وقت گذاشتم و کمکشون کردم.
نگین.یه بخشی از وجودم بود که فقط پیشکش تو کردم.
نمیدونم کدوم بخش.نمیدونم اسمش چیه.
یه روزی میرسه که وارد یه رابطه ی دیگه میشی و چقدر میترسم از اون روز.
بند بند وجودت مال منه.سهم منه.
نه عروسک نیستی.آزادی و منم کاریت ندارم.
اما میدونی.فقط یه مرد میتونه غیرت و ترسی که توی رگام می جوشه رو بفهمه!

لاااای لای لای لاااای
لاااای لای لای لاااای
لاااای لای لای لاااای
لاااای لااااای لای لای لااااای
تب دارم خل شدم*-*شایدم از تنهاییه.اعصابم آرومه ولی واقعا سخته.
نمیتونمم آرزویی کنم.دوستامو با رفتار بدم رنجوندم.حق ندارم بگم چرا کنارم نیستن.
ینی همه ی آدم بدا تنهان؟
هیچکس قبلا اینو بهم نگفته بود.

ترس
تو وجودم رخنه کرده بود اصلا
می دیدم این روزا رو همون اول
که میگیره چشمام جونمو از من
ترس
آخرش رو قلبم زخمشو زد
جونم به لب رسید وقتی میرفت
هرچی صداش میکردم برنمیگشت
چرا برنمیگشت

میترسیدم
نباشی بارون بگیره
میترسیدم
یه روزی پاییز بیاد و من ببینمت
می ترسیدم
میبینی آخرش سرم اومد از هرچی که می ترسیدم
تو همه آبروم بودی
هدر دادن تورو
من ازین پاییز و بارونش
طلب دارم تورو
من از آخرای جاده
خبر دارم نرو
آخه کی مثل من میتونست بلد باشه تو رو
میترسیدم
همیشه سر تو من میجنگیدم
هرکی بود مثل من عاشقت میشد می ترسیدم
بعد تو هر عاشقی که می دیدم می لرزیدم

https://donya-e-eqtesad.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-63/3273638-%D9%BE%D8%B3-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D9%87%D9%86%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%B5%D9%85%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%AF%DA%A9%D8%B4%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

:)من میفهمم چرا.هی پسر من میفهممت!گرچه برات فرقی هم نداره
اگه خدایی بود وضعم این نبود.بود؟
اگه بهشت و جهنمی بود انقد راحت بهم ظلم نمیشد.
مرگ کار سختی نمیخواد.فقط یه تصمیم.بعدش دیگه تمومه!

فک کنم نمیای اینجا رو بخونی.شاید.اینجا بتونم راحت حرف بزنم.
:)رویا لازم نیست بزرگ باشه.ولی برای تحققش ممکنه وسایل بزرگی لازم باشه.
مثل رویاهای من.کوچیک و ساده ان.اما تو این دنیا ممکن نمیشن.واسه تحقق رویاهای کوچیکم باید دنیاهای بزرگ بسازم:)
کاش ممکن میشدی رویای کوچیک من.

*سیبتو درست گاز بزن*
یعنی سیبمو درست گاز زدم؟انتخاب کردنت هیچ وقت پشیمونم نمیکنه حتی اگه متوجه شم ضعیف بودی.
جایی پشیمون میشم.که بفهمم تو باهام این عهدو نبستی.زمانی که بفهمم برای دوستیمون ارزشی قائل نیستی
و کیو گول میزنم؟این یکی هم هدفم نبود.زود خسته شدم ازش.
یه چیزیم میشه نه؟هیچ هدف طولانی مدتی برای خودم ندارم.حتی حوصله ی غذا خوردن و خوابیدنم ندارم.
*من* خیلی وقته که به پوچی باور دارم!
واسه چی میدوین؟باور کنین تو آینده هیچی نیست همونطور که توی گذشته نبوده!به همین الانتون نگاه کنین.چیزی می بینین؟
اگه نه.برای اینه که چیزی واسه دیدن وجود نداره!
همه ی زندگی دروغ و سرابه!
ولی چرا؟
شاید.توی بهترین حالت اون طراح بازی هم حوصلش سر رفته بوده!
اونم به هیچ چیز نمی رسه.هیچ چیز.

http://s8.picofile.com/file/8359359434/Dirty_Choice_LayHun_Part_1_10_By_LuCifer_Mpr.pdf.html

http://s3.picofile.com/file/8362311400/Dirty_Choice_LayHun_Part_11.pdf.html

http://s3.picofile.com/file/8363404818/Dirty_Choice_LayHun_Part_12.pdf.html

http://s5.picofile.com/file/8369116392/Dirty_Choice_YoonMin_Part_13.pdf.html

http://s4.picofile.com/file/8369962884/Dirty_Choice_LayHun_Part_14.pdf.html

http://s3.picofile.com/file/8371071342/Dirty_Choice_LayHun_Part_15_16.pdf.html

http://s4.picofile.com/file/8372123050/Dirty_Choice_LayHun_Part_17.pdf.html

http://s3.picofile.com/file/8374659092/Dirty_Choice_LayHun_Part_18.pdf.html

http://s6.picofile.com/file/8377010984/Dirty_Choice_LayHun_Part_19.pdf.html




ورژن لیهون/کایسو

یادته گفتی بهت نگم فرشته؟
معنی اسمتو میدونی؟
اسم تو دوتا تلفظ داره.
Mohaddese ,Mohaddase
MohaddAse یه معنی خاص داره که یه پی دی اف واسه توضیحش برات فرستادم اما خلاصه میگم:
یعنی کسی که فرشته ها رو می بینه و باهاشون صحبت میکنه!
که اگه اینو با ساعتای خاص ربط بدیم میشه 11:11
این کد ژنتیکی بطور خلاصه به DNA اشاره میکنه.
DNA
اسم جدیدتو قبول میکنی فرشتم؟

امروز،توی شلوغی کارای روزمره،یه پرده از جلوی چشمام کنار رفت.
یه جرقه از خواستن حقم از زندگی!
جوری که نزدیک بود به گریه بیفتم.

"هیچکس لازم نیست رویای منو بدونه"
"هیچکس حق نداره راجبش حرف بزنه"
"رویای من،رویای منه"
"حق منه"
"سهم منه"
آدمی که حتی رویاشو خودش انتخاب نکنه چی داره؟
و من رویامو انتخاب کردم.چیزی که همیشه میخواستمش.
من،پریسا،یک رهبر خواهم شد؛یک مبارز.
و تا پای جونم برای هدفم می جنگم.در واقع تلاش خاصی لازم نیست بکنم.فقط باید خودمو رها کنم.
خود واقعیمو.
امروز آینده رو با دست خودم می نویسم.
"من یک رستاخیز واقعی رو رقم خواهم زد"

پ.ن:ممنون از سردار و آلن.که بهم شجاعت دادین.شما الگوی خوبی هستید.با تمام وجود ممنونم.

حالمو میپرسین.
خیلی خوبم:)
ازون خوبایی که راه میرم غذا میخورم میخندم نفس میکشم سکوت میکنم.
فقط واسه اینکه نمیدونم چی باید بگم.
من کنار محدثه خوشحالم!هرچقدر کم.هرچقدر کوتاه.
نمیخواین خوشحال بمونم؟
خیلی حالم خوبه.اصلا هم مهم نیست تو خونه یه آدم اضافه ام.واسه غذایی که بهم میدن و جای خوابمم سرم منت میذارن.که حتی نمیذارن برم کار کنم خودم خرج خودمو بدم تا نکنه خدای نکرده از زیر منتشون دربیام و دیگه نتونن شکنجم بدن و با گفتن اینکه شهریه ی دانشگاهم و هزارتا کوفت و زهرمار دیگه رو میدن ساکتم کنن.خیلی خوبم.
خیلی خوبم که همه رو با هم دارم از دست میدم اونم دقیقا واسه هیچی.
انقد دلم ازتون پره که حتی نمیخوام اسمتونو بگم.
میخواین برین.برین.راست میگین بهتون نیاز ندارم که.یه عوضیم که واسه نیازش کنار دوستاشه.
آره من هروقت نیاز به کمک دارم از دوستام کمک میخوام!
هروقت پول لازم دارم یا ندارم سریع میرم سراغ بابام!
آره راست میگین.
از کل حرفام فقط یه چیز میاد رو زبونم.
کل تهمتایی رو بهم زدین که کل عمر ازشون دوری کردم و به هر قیمتی.به هر سختی ای تلاش کردم بهشون آلوده نشم تا این روزو نبینم.
که دیدم^^
به جنازه ی دوستتون سلام کنین!روحش دو روزی میشه که مرده.

هممممم همممم هممممم همممم همممم هممم هممممممممم
غیژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژ
ولکام تو د هل دیر دال
شاید بهم غذا ندی.ولی متاسفم.دیگه هوایی که نفس میکشی هم یه جور دعوته برام
همممم هممم هممممم هممم هممممم هممم هممممممممم
آخی.ترسیدی؟
انقد دروغ تحویلم نده
هردومون میدونیم تو آرزوته تمومش کنی
همه چیزو
چرا تقلا میکنی بذار بگم!
با دروغ به هیچ جایی نمیرسی
اربابت منم
من
چه ساده ذائقتو تغییر دادم خانوم گرگه
هاه
حالا هردومون یه چیز میخوایم نه؟
نچ نچ نچ.اشتباه نکن!


گوشتو بیار جلو.
آره خوبه
تو،فقط یه برده ای
چیه؟تا کی میخوای سرپوش بذاری و اینجا مخفیم کنی؟
فکر کردی زبونتو ببندی نمیتونم کارمو بکنم؟
نه بیب.
اینجا توی این اتاقک دربسته هرشب ظیافتی برپاست
بین من و تکه های وجودت که التماس میکنن تا نشکنمشون
همممم هممم همممممم هممم هممممممممممم
قدرتشو نداری کوچولو
فقط ادعا داری
یه طبل توخالی


تیک.تاک.تیک.تاک.تیک.تاک.تیک.تاک.

فقط به اندازه ی نوشتن اینا طول کشید تا یادم بره چی میخواستم بگم.
چقد بغض داشتم.
چقدر مشکل کوچیک و بزرگ.که خیلی وقته از حلشون ناامیدم.
خیلیا بهم گفتن چرا تنبلی میکنی درس نمیخونی.
نمیدونستن چرا؟
شایدم میدونستن و راحت تر این بود که از کنارش رد شن.
مثل مامان مهربونم.میدونه خودزنی میکنم.سیگار میکشم.اما براش راحت تره نادیده بگیره.
خیلی دوسم داره نع؟
:)))))
پدری که حتی به خودش زحمت نمیده ببینه چمه.پدری که وقتی روانشناسم بهش گفت بیشتر مواظبم باشه تا خودکشی نکنم.جلوی کلی آدم خوردم کرد و گفت بسه گریه نکن کار میدی دستمون.
^^.
میگن باباها مهربونن.چرا بابای من.هرروز اشکمو درمیاره.
میگن مامانا بچه هاشونو دوست دارن.من با این مامان دیوونه که جلوی خواهر کوچیکم با چاقو تهدیدم میکنه چیکار کنم؟

خواسته نشدن حس بدیه.بدتر از اون.اضافی بودنه.
زندانی بودن.و همزمان اضافی بودن.اسم این شرایطو چی باید گذاشت؟برده بودن؟
مگه بچه ی این بابای دلسوز که به همه کمک میکنه نباید خوشبخت باشه؟
یا این مامان مهربون که همه میگن مثل بچه هاست.

اگه فقط خودم بودم.خونه رو آتیش میزدم و خودمو راحت میکردم.با این بچه چیکار کنم.چیکار کنم حالش خوب شه و سالم بزرگ شه.چیکار کنم مثل من نمیره.اون از الان پژمرده شده.

چه مسخرست دارم با کی حرف میزنم:)))))
وقتی نه خدایی هست و نه آدمی.
دارم فکر میکنم.کاش همتون رویا و توهم باشین.فکر اینکه هیچکس وجود نداره خیلی راحت تر از اینه که فکر کنم هفت میلیارد آدم وجود دارن و غیر از یک نفر.هیچکس اهمیتی نمیده.فقط رد میشن.چشماشونو میبندن و رد میشن.

فرقی نداره چقد حرف داشته باشی وقتی می دونی گوشی نیست که بخواد بشنوه.
ولی مهسایی.ممنونم.که بهم جرات دادی راز شبامو بگم بهت.نمیدونی حرفای نگفتنی چقد.دردناکن.چون تکرار میشن و تکرار میشن.و هربار این گرداب پایین تر میره.
تیتر پست.فقط جمله ایه که تو آهنگی که گوش میدم دوست دارم.غیرتی نشو محدثه خانومم^^

من تنگه دلم اما میدونم که تو نه
فراموشت میکنم این دفعه قول دادم به خودم
فراموش میکنم اگه ازم بربیاد
اگه عکسای تو به حرف بیاد
اگه وسط تابستون برف بیاد

دنبالت دنیا رو من گشتم
رفته ی بی برگشتم
نشونتو از کی بگیرم
خودت بگو رفتی کجا از پیش من
دورترین نزدیک من
نذار تو رو از من بگیرن
دنبالت دنیا رو من گشتم
رفته ی بی برگشتم
نشونتو از کی بگیرم
خودت بگو رفتی کجا از پیش من
دورترین نزدیک من
نذار تو رو از من بگیرن

تو باید درستش کنی دلی که بعد از تو مرده رو
میدونی خودت طلبکارم ازت چندسال عمرمو
تو خرابش کردی ولی من میسازم پل های شکسته رو
بیا ببین این گل نشسته رو
فقط بیا بیا و دیگه نرو

دنبالت دنیا رو من گشتم
رفته ی بی برگشتم
نشونتو از کی بگیرم
خودت بگو رفتی کجا از پیش من
دورترین نزدیک من
نذار تو رو از من بگیرن
دنبالت دنیا رو من گشتم
رفته ی بی برگشتم
نشونتو از کی بگیرم
خودت بگو رفتی کجا از پیش من
دورترین نزدیک من
نذار تو رو از من بگیرن

نمیتونم اعتراض کنم.که چرا تنها درد میکشی.
چرا جایگاهمو پایین تر اوردی.
چرا.فاصله گرفتی.
یه زمانی اگه جات بودم بدتر از اینا رو انجام میدادم.
الان اما.ضد ضربه شدم.
شایدم بی تفاوت.
خیلی خستم.از همه چی.از دویدن و نرسیدن.از فرار کردن.از جنگیدن.از دروغ و صداقت.از وفاداری و خیانت.از دل شکستن و شکسته شدن.
سکوت.سکوت.سکوت.
از سکوت خستم.الان باید صدای جیغام گوش فلکو کر میکرد.
ساکتم.
به اجبار.
اجبار.اشتباهات خودم.
صلاح دیگران.
بعضی وقتا ما حتی نمیفهمیم دیگران به خاطرمون چه دردی کشیدن.

کاش.غریبه نمی شدی.کاش دیر نمی کردی.کاش الان که دیر کردی.
.
بی فایدست!افسوس خوردن چیزیو عوض نمیکنه.
حالا میدونم اگه قدرت داشتم چی میخواستم.
خوندن ذهن شما دوتا!
قطعا اگه این قدرتو داشتم هیچ وقت گول هیچکسو نمیخوردم.

ساعت چهار و نیم صبحه.و اولین کاری که بعد از بیدار شدن کردم چک کردن گوشیم بود:"کجایی؟."

واسه همینه از احساسات انسانی بدم میاد.زیادی پیچیده ان.و قطع به یقین دردناک.
آرزو میکنم تو زندگی بعدیم ربات باشم*

دوری تو چشممو میسوزونه مثل دود
گفتی میخوامت دلم عاشق این قصه بود
قصه ی تو ته کشید منو به آتیش کشید
وقتی حرف رفتنو چشمای تو پیش کشید
رفتی به من سخت گذشت لعنت به این سرگذشت
دیوونگی عادیه آب که از سر گذشت

بین منو خودت دیوار میکشی بعد میگی چرا سیگار میکشی
چشمای من چقد شبو روز برای تو بیداری کشید
حس منو اول میکشی بعد میگی چقد سیگار میکشی
هرروز میمیرم واسه تو تو منو ماهی سی بار میکشی

پنجره ی قلب تو به روی من بسته شد
گفتی دلم اشتباهی به تو وابسته شد
اشتباهم اینجا بود سکوت هی سکوت
فهمیدم میخوای بری نیاوردم به روت
وای سرنوشت چرا قصمونو بد نوشت
چرا دارم این روزا میمیرم از درد عشق

بین منو خودت دیوار میکشی بعد میگی چرا سیگار میکشی
چشمای من چقد شبو روز برای تو بیداری کشید
حس منو اول میکشی بعد میگی چقد سیگار میکشی
هرروز میمیرم واسه تو تو منو ماهی سی بار میکشی


بین منو خودت دیوار میکشی بعد میگی چرا سیگار میکشی
چشمای من چقد شبو روز برای تو بیداری کشید
حس منو اول میکشی بعد میگی چقد سیگار میکشی
هرروز میمیرم واسه تو تو منو ماهی سی بار میکشی

چرا دیوار میکشی
چرا سیگار میکشی
چشای من واسه تو
چقد بیداری کشید.

بزرگترا هیچی ازین دنیای فاسد نمی بینن.بهش میگن.خیالات.
نمی فهمن اطرافشونو بوی مرگ گرفته.
جهنم واقعی رو نمی بینن.
جهنمی که خودشون ساختن.
*خدای من واقعیه
*خدای تو یه شیطانه.شیطانه که لایق پرستشه
*فقرا لایق زندگی نیستن
*ثروتمندا همه حرومزداه ان
*شرقیا فاسدن
*غربیا تو فساد غرق شدن

استاپ استاپ!محض رضای خداما همه انسانیم!!داریم خودمونو نابود میکنیم میفهمین؟؟؟؟
تا کی میخواین ادامه بدین؟!؟!
خونه ها آتیش گرفتن.لاشخورا و مکنده های روح بالای سر خونه ها پرواز میکنن.شیاطین تو خیابونا قدم میزنن.
زمین شده جهنم اختصاصی ما.
چرا نمیتونین ببینین.

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها