نمیتونم اعتراض کنم.که چرا تنها درد میکشی.
چرا جایگاهمو پایین تر اوردی.
چرا.فاصله گرفتی.
یه زمانی اگه جات بودم بدتر از اینا رو انجام میدادم.
الان اما.ضد ضربه شدم.
شایدم بی تفاوت.
خیلی خستم.از همه چی.از دویدن و نرسیدن.از فرار کردن.از جنگیدن.از دروغ و صداقت.از وفاداری و خیانت.از دل شکستن و شکسته شدن.
سکوت.سکوت.سکوت.
از سکوت خستم.الان باید صدای جیغام گوش فلکو کر میکرد.
ساکتم.
به اجبار.
اجبار.اشتباهات خودم.
صلاح دیگران.
بعضی وقتا ما حتی نمیفهمیم دیگران به خاطرمون چه دردی کشیدن.

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها